محل تبلیغات شما

انتظار واقعی برای رسیدن امان نامه و خوردن مهر قبولی پای برگه تقاضایم توسط دستان آقا تازه از ابتدای فررودین ماه سال 1398 شروع شد.

روزهای عید هر لحظه اش با انتظار و لحظه شماری برای امدن پیام تایید یا تماسی از دفتر نمایندگی آستان قدس گذشت، اما خبری نشد.

عید به پایان رسید و روزهای فروردین یکی پس از دیگری می گذشتند و من هر روز پکر تر و بی حوصله تر می شدم.

هر روز با خودم می گفتم، مگر جای توی روسیاه و گناه کار بین عزیزان و دوستان امام رضاست؟

تو کجا و امین بارگاه قدس شدن کجا؟

تو کجا و تاج نوکری بر سر نهادن کجا؟

روزها که دلم می گرفت، تنها مامن من پنجره کوچکی بود که از دنیای مجازی به بارگاه نورانی آقا امام رضا گشوده می شد و آرام دلم زیارت از راه دور غریب الغربا .

می نشستم پشت صفحه لپ تاپم و یک دل سیر با خیال صحن و سرایش اشک می ریختم و با آقایم راز دل می گفتم.

دست می گذاشتم بر تصویر پنجره فولادش و حاجت دلم که پوشیدن لباس خادمیش بود را از او طلب می کردم.

روزها گذشت و اردیبهشت ماه هم رسید و اجازه نامه خادمی من نرسید.

داشتم از غصه دق می کردم . اگر آقایم دست رد به سینه ام می زدو مرا از خودش می راند، از این به بعد دیگر به چه امیدی باید زندگی می کردم.

من که دیگر در این دنیا آرزویی نداشتم . هرچه برایم مانده بود او بود و خدا .

می دانستم ناامیدم نمی کنند .

ماه رمضان آمد و شب بیداری ها تا سحر شروع شد

شب های ماه میهمانی خدا یکی یکی می گذشت و درد دل من دوا نمی شد.

هر شب سر نماز دعایم همین بود که پذیرفته شوم

تا شب میلاد کریم اهل بیت، امام حسن (ع) رسید.

آن شب دلم پر کشید به سرای بقیع و دلم از غربت و تنهایی آقا خیلی گرفت

از ایشان در همان حال حاجتم را خواستم و شب را با دلی پر از غصه گذراندم

فردای همان روز بود، دم ظهر، موقع اذان ظهر که بلاخره گره کارم به دست مهربان و بخشنده امام حسن باز شد

قربان مهربانیت شوم آقا جان. حاجتم را داد و دل شکسته و ناامیدم را شاد کرد

بلاخره منه رو سیاه را بین سپید رویان به نوکری پذیرفتند

راه ورودم به بهشت امام رضا باز شد

خدایا چگونه سپاس بگویم تورا برای این همه لطف

امام رضایم ممنونم. مهربانم ممنونم

من که لیاقتش را نداشتم اما مثل همیشه بیش از لیاقتم به من بخشیدید.

شاها گدایان درت پادشاه عالمند

شعر برای ولادت امام رضا (ع)

یک قدم تا کبوتر شدن

دلم ,امام ,شب ,آقا ,دل ,روز ,می کردم ,امام حسن ,بود که ,حاجتم را ,گذشت و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها